...شايد يه وبلاگ

 

روزي، سنگتراشي که از کار خود ناراضي بود و احساس حقارت ميکرد، از نزديکي خانه بازرگاني رد ميشد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را ديد و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: اين بازرگان چقدر ثروتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.

 

در يک لحظه، او تبديل به بازرگاني با جاه و جلال شد. تا مدتها فکر ميکرد که از همه قدرتمندتر است. تا اين که يک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او ديد که همه مردم به حاکم احترام ميگذارند حتي بازرگانان.  مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم يک حاکم بودم، آن وقت از همه قويتر ميشدم!

 

در همان لحظه، او تبديل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالي که روي تخت رواني نشسته بود، مردم همه به او تعظيم ميکردند. احساس کرد که نور خورشيد او را مي‏آزارد و با خودش فکر کرد که خورشيد چقدر قدرتمند است.  او آرزو کرد که خورشيد باشد و تبديل به خورشيد شد و با تمام نيرو سعي کرد که به زمين بتابد و آن را گرم کند.

 

پس از مدتي ابري بزرگ و سياه آمد و جلوي تابش او را گرفت. پس با خود انديشيد که نيروي ابر از خورشيد بيشتر است، و تبديل به ابري بزرگ شد.کمي نگذشته بود که بادي آمد و او را به اين طرف و آن طرف هل داد. اين بار آرزو کرد که باد شود و تبديل به باد شد. ولي وقتي به نزديکي صخره سنگي رسيد، ديگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت.

 

با خود گفت که قويترين چيز در دنيا، صخره سنگي است و تبديل به سنگي بزرگ و عظيم شد.  همانطور که با غرور ايستاده بود، ناگهان صدائي را شنيد و احساس کرد که دارد خرد ميشود. نگاهي به پايين انداخت و سنگتراشي را ديد که با چکش و قلم به جان او افتاده است.

 

 



نظرات شما عزیزان:

نسيم
ساعت11:15---3 مهر 1392
خوشم اومد...


واقعا ما ادما به هيچي قانع نيستيم...
پاسخ: واقعا....


محبوبه
ساعت0:10---26 شهريور 1392
هم موسم بهار طرب خیز بگذرد

هم فصل ناملایم پاییز بگذرد



گر ناملایمی به تو کرد از قضا

خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد
پاسخ: چو بگذرد غمي نيست.....


سید رسول گوزنها
ساعت18:06---25 شهريور 1392
سلام آقا بهزاد



حرف نداره " دستت درست



علی یارت باشه
پاسخ: سلام آسيد خيلي مخلصيم يا علي


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 25 / 6 / 1392برچسب:, :: 10:9 :: توسط : بهزاد

درباره وبلاگ
خدايا ؛ کسي را که قسمت کس ديگريست، سر راهمان قرار نده... تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد... و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 440
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 445
بازدید ماه : 855
بازدید کل : 261162
تعداد مطالب : 462
تعداد نظرات : 1023
تعداد آنلاین : 1